فروشگاه فایل دانش دیجیتال | دانش دیجیتال
رمان پایان یک پیوند اثر گراهام گرین با ترجمه بسیار دقیق و شیرین جناب ابراهیم صدقیانی جزو آن دسته کتاب های جیبی قرار داشت که در سال ۱۳۴۷ برای اولین بار منتشر و در آن زمان در جیب هر عاشق دل شکسته ای نسخه ای از ان را میتوانستید پیدا کنید. این رمان درباره شخص بی دین و ایمان و البته عاشقی است که پس از سالها عشق خود را میبیند. حالا ببینید این شخص بی ایمان چگونه با ایمان حرارت عشق را دوباره شعله ور میکند…
رمان پایان یک پیوند اثر گراهام گرین
در بحبوحه جنگ جهانی دوم در لندن بود که داستان رابطه دو نفر از شخصیت های اصلی داستان ما که عشق و نفرت بین آنها حسابی جولان می داد آغاز شد،. راوی داستان بندریکس و شخصیت های اصلی داستان هنری و سارا هر دو در مسیر قرار داشتند که در انتهای آن بی ایمانی و ناامیدی از همه چیز وجود داشت. هنری به دنبال پیشرفت شغلش بود و تمرکز بسیاری بر کار خود داشت و به همین جهت از سارا غفلت میکرد و این تا جایی ادامه پیدا کرد که روابطی پیدا کرد که سارا از آنها بی خبر بود…
این روابط رفته رفته عشق آنها را به شوره زار تبدیل میکرد. راوی این داستان بندریکس در یک روز بسیار طولانی جنگی در خانه حضور داشت. ناگهان از زمین و آسمان توپ های جنگی رها میشد. اصابت توپ به ساختمان باعث آسیب بندریکس شد و در گوشه ای افتاد. در همین حال سارا که هیچ ایمانی به هیچ کس و هیچ چیز نداشت ناگهان دست به دعا برد و قولی به خدا خواست که این فرد بی ایمان زنده بماند…
بخشی از متن کتاب:
همین که از وسط خیابان گذشتم دریافتم که چتر دیگری را برداشتم، چون آب را میگرفت و از داخل یقه بارانی چکه میکرد. درست در این لحظه بود که هنری را دیدم. خیلی آسان می توانستم از سر راهش کنار بروم، چتر به دست نداشت و در زیر باران می توانستم ببینم که چشمانش از قطره های باران انباشته و کدر شده است. راه رفتن در پناه درختان سیاه و بی برگ نیز کار بی فایده بود، آنها مانند تنبوشه های ناودان شکسته در هر سوی خیابان صف کشیده و آب از سر و رویشان جاری بود.
باران از لبه کلاه های هنری فرو میرفت و باریکه ای از آب، از لباس سیاه رسمی اداری اش سرازیر بود. اگر بی توجهی از برابرش می گذشتم مرا نمیدید. از آن گذشته می توانستم اندکی از پیاده رو منحرف شوم، لیکن گفتم هنری خیلی کم پیدا شده ای…
