فرمت فایل
PDF
حجم فایل
1.2 مگابایت
امتیاز
6.3 امتیاز
تاریخ انتشار
15 بهمن 1400
دسته بندی
تعداد فروش
27 فروش
تاریخ به روز رسانی
12 اسفند 1402
۱۴,۰۰۰ تومان
رمان کنیزو اثر منیرو روانی پور جزو آن دسته از کتاب هاست که جایش در قفسه هر کتابخانه ای خالیست. بعضی کتاب ها جاذبه ای خاص دارند که شما را وادار میکنند هر از چند گاهی لای کتاب را باز کنید و چند صفحه ای از آن بخوانید.

رمان کنیزو اثر منیرو روانی پور جزو آن دسته از کتاب هاست که جایش در قفسه هر کتابخانه ای خالیست. بعضی کتاب ها جاذبه ای خاص دارند که شما را وادار میکنند هر از چند گاهی لای کتاب را باز کنید و چند صفحه ای از آن بخوانید. رمان کنیزو مجموعه داستانی حول محور زنانی است که ظاهرا زندگی هر کدام از این زنان در دنیای دیگریست ولی به هم ربط دارند، انگار تقدیر برای آنها از همان ابتدا کج نوشته شده. نویسنده قصد دارد شما را میخکوب کند…

 

رمان کنیزو اثر منیرو روانی پور

روز های اول که کتاب کنیزو به دستم رسیده بود به خاطر تصویر عجیب روی جلد کتاب احساس خوبی نسبت به کتاب نداشتم، حتی تمایل به خواندش مقداری برام سخت بود. عصر دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ بود که خسته، و بعد از کلی بدو بدو برای خرید های تلمبار شده منزل به خانه رسیدم. بعد از اینکه خرید ها رو روی میز آشپزخانه گذاشتم، روی مبل نشستم تا یکم استراحت کنم، ناخودآگاه چشمم دوباره به کنیزو خورد و اینبار تصمیم گرفتم چند صفحه بخوانم. مثل آدمی که برق گرفته بودش خشکم زده بود، باورم نمیشد، نمیتونستم کتاب رو رها کنم. همون شب همش رو خوندم 😦…

 

بخشی از متن رمان کنیزو

مریم فلاکس را پشت بام برد. بادی که بوی شور دریا میداد به صورتش خورد و خشک شد. ستاره های روشن بالای سر آبادی چشمک میزدند. صدای خنده آشنا او را به طرف دیوار کشاند. دیواری که بام خانه شان را از بام های دیگر جدا میکرد. روی پنجه پا بلند شد و دید که چهار مرد روی فرش کنار باغچه نشسته بودند. کنیزو لباس طلایی بلندی به تن داشت. موهای سیاهش حلقه حلقه دورش رها شده بود. آرنج را روی زانوی مرد چاقی گذاشته بود و قاشق ماست را به دهان میبرد.

استکانی خالی کنارش بود، مرد استکان را جلوی دهان کنیزو گرفت و کنیزو آن را سر کشید. مرد موهای او را ناز میکرد و میگفت نوش نوش. سر مریم گیج رفت شقیقه هایش تیر کشیدن، چشمش تار شد. آمد وسط حیاط و پیچ و تابی به تنش داد. استکان را روی پیشانی گذاشت و انگار کسی از دور آواز میخواند و بشکن میزند. کنیزو میرقصید و به سمت مردها میرفت. مرده هر کدام دستشان را از جیب در می آوردند و به یقه کنیزو میبردند…

 

فهرست:

  • کنیزو
  • شب بلند
  • آبی‌ ها
  • طاووس های زرد
  • دریا در تاکستانها
  • مانا، مانای مهربان
  • پرشنگ
  • مشنگ
  • جمعه خاکستری

© صفحه نویسنده در ویکی پدیا

© صفحه کتاب در ویکی پدیا

راهنمای خرید:
  • پیشنهاد می‌شود قبل از اقدام به خرید در سایت عضو شوید.
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • فایل خریداری شده در حساب کاربری شما در بخش دانلودها نیز قابل دریافت است.
  • همچنین لینک دانلود را به ایمیل شما ارسال می‌کنیم به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
فرمت فایل

حجم فایل

تعداد صفحات

فهرست موضوعی

,

سرفصل موضوعی

امکان صحافی

صفحه آرایی

طراحی گرافیک

نوع چاپ

تصویر رنگی

نسخه صوتی

نویسنده

انتشارات

سال انتشار

امتیاز از 10

منبع

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان کنیزو اثر منیرو روانی پور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

شاید اینها را هم دوست داشته باشید