کتاب رمان قفس اثر راز-س از آن دست رمان هایی است که شما را میخکوب میکند. هم به خاطر قلم قدرتمند نویسنده و هم به خاطر داستان فوق العاده جذابش. داستان درباره شخصی به نام پرند میباشد که زمانی که ۳ سالش بوده با مردی به نام ایرج ازدواج میکند. زندگی آنها بسیار خوش و خرم است تا اینکه روزی پدر فوت میکند و پرند مجبور است برای اینکه از خانواده خودش محافظت کند، با پسرِ پدرش ازدواج کند…
کتاب رمان قفس اثر راز-س
کتاب “قفس”، اثری هیجانانگیز از نویسنده برجسته راز-س است. با روایتی جذاب و سرشار از تعجب، این رمان به خواننده فرصتی میدهد تا در یک سفر غیرمتعارف به دنیایی عمیق و پرپیچ و خم درون نفس خود سفر کند. “قفس” داستانی است که با پیچیدگیها و ابهامات روانی شخصیتهایش، خواننده را به تأمل در مسائلی همچون هویت، آزادی، و ارتباطات انسانی دعوت میکند. در این کتاب، نویسنده با استفاده از زبانی شفاف و قابلیتهای توصیفی قوی، ماجراهایی را به تصویر میکشد که در آن، شخصیتها در مواجهه با محدودیتهای داخلی و خارجی، در قفس خود به دنبال آزادی و حقیقت میگردند.
راز-س با توانایی خلاق خود در ترکیب عناصر رمان، از جمله جنبههای روانشناختی و رمزنگاری، توانسته است داستانی منحصربهفرد و نفسگیر را خلق کند. او در این کتاب، مفاهیم پیچیده را به شیوهای قابل فهم و همراه با ساختاری زیبا و روان بیان میکند. “قفس” به عنوان یک رمان فلسفی و همچنین رمانی عمیق و پرمعنا شناخته میشود. این اثر به خواننده این امکان را میدهد تا در غربت و تنگناهای داستان، رنج و خشم، شادی و امید را تجربه کند. از زمانی که این کتاب به بازار عرضه شد، توانسته است جایگاه ویژهای در میان علاقهمندان به ادبیات داستانی بدست آورد.
در کل، “قفس” با جذابیت روایتی خود، پردههای نهفته درونی ذهن انسان را برملا میکند و خواننده را در مسیری ماجراجویی و عمیق به سمت خودشناسی و درک بهتر از جهان داخلی خود هدایت میکند. این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای پرمحتوا و مفهومی، به شدت توصیه میشود.
قسمتی از متن رمان قفس:
هیچ فرقی نکرده هنوز. دکتر میگه هیچ وقت بیدار نمیشه. صدای بلند هم همه ی آدم هایی که انگار فرصت دیگه ای برای صحبت پیدا نمیکنند تو گوشم میپیچید. گوشی سفیدی را که داشتم به گوشم می فشردم. به چشمانش که شباهت زیادی به چشمان او دارد خیره میشدم. امیدوارم زودتر به هوش بیاید تا از اینجا خلاص بشیم. دکتر میگه اگر این هفته به هوش نیاد دیگه هیچ امیدی نیست. لبخند تلخی میزنم. تو خودت میدیدی از پشت، صورتش رو کج میکنه…
چرا باید من برم ببینمش. نمیدانم چطور، بالاخره به حرف می آیم. من خواهرتم اما اونم برادرت برو ببینش. پوزخندی میزنم. کدام برادری که تا همین دو سال پیش ندیده بودمش…
پایان رهایی از قفس
نویسنده این رمان راز-س خودش هم در پایان کتاب میگه از پایانی که برای این داستان صورت گرفته واقعا ناراحته. اما خوب این واقعیت هست که باید باهاش کنار اومد. به نظر من اگر همیشه دنبال این باشیم که یه داستان پایان خوشی داشته باشه بعد از یه مدت نسبت به خوندن بیرمق میشیم. شاید اگر داستان رمان قفس بیشتر این ادامه پیدا میکرد دیگه هیچ هیجانی برای تعریف کردنش برای دیگری باقی نمی گذاشت. قفس شما رو مجذوب خودش میکنه، چون یک داستان از دل واقعیات هست…
این رمان به دلیل وجود صحنه ها و محتوای خشونت آمیز به افراد زیر ۲۱ سال توصیه نمیشود. همچنین این نکته قابل ذکر هست که داستان از لحاظ روانشناختی به بیماری های سندرم استکهلم و سادومازوخیستم میپردازد…
خیلی داستان ازین ور میپره اون ور
خیلی جملات گنگ نوشته شده
فقط روزنامه وار باید جلو بری که ببینی اخرش چی میشه
من که الان اواسطشم و اصلن دلم نمیخواد ادامش بدم
تو فصل قبلی یه موضوعی پایان دیگه ای داشته، تو فصل جدید همون موضوع جور دیگه ای عنوان میشه!
انگار به بچه افکار سادیسمیشو خواسته بنویسه هربار با یه ایده جدید!!!
حیف چشمت که روی این فایل بذاری!
این رمان از بهترین رماناهای بود ک من خوندم واقعا عالی بود و قلم قوی داشت ک خوب طبیعتا مورد انتقاد کسایی ک قلم قوی نمیخونن قرار بگیره عااااالی بود
شاید نزدیک ب ۳،۴ بار من اینو خوندم
سلام فاطمه جان
رمان “قفس” یه داستانِ حسابی جذاب و هیجانانگیزه که از اول تا آخرش آدم رو میخکوب میکنه. نویسنده با دقت و ظرافت شخصیتهای داستان رو خلق کرده و کاری میکنه که خواننده باهاشون همذات پنداری کنه. من خودم از خوندن رمان “قفس” خیلی لذت بردم و پیشنهادش میکنم به کسایی که دنبال یه داستان جذاب و در عین حال آموزنده هستن حتما این رمان رو بخونن