کتاب ساعت شوم نوشته گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، است که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد. این رمان که در ژانر رئالیسم جادویی نوشته شده، داستان روستایی خیالی در کلمبیا را روایت میکند که در تیررس شایعات و خرافات قرار میگیرد...
کتاب ساعت شوم نوشته گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، است که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد. این رمان که در ژانر رئالیسم جادویی نوشته شده، داستان روستایی خیالی در کلمبیا را روایت میکند که در تیررس شایعات و خرافات قرار میگیرد. داستان حول محور کشیش و شهردار روستا میچرخد که هر یک برای رهبری مردم تلاش میکنند. کشیش معتقد است که شیطان در روستا حضور دارد و مردم را به توبه و دعا دعوت میکند. در مقابل، شهردار وجود شیطان را انکار میکند و سعی دارد با منطق و عقل مشکلات روستا را حل کند…
در این میان، اتفاقات عجیبی در روستا رخ میدهد که ترس و وحشت را در دل مردم میاندازد. مرگ ناگهانی افراد، بیماریهای مرموز و حوادث غیرقابل توضیح، همه چیز را به سمت هرج و مرج سوق میدهد.
کتاب ساعت شوم نوشته گابریل گارسیا مارکز
مارکز در این رمان، تاریکی و ظلم را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه خرافات و جهالت میتوانند زندگی انسانها را تباه کنند. او همچنین به نقد قدرت و فساد در جامعه میپردازد و نشان میدهد که چگونه مقامات میتوانند از ترس و ناامیدی مردم سوء استفاده کنند. “ساعت شوم” رمانی پر از رمز و راز و هیجان است که خواننده را تا انتها مجذوب خود میکند. مارکز با استفاده از نثر گیرا و توصیفات ظریف، فضایی تاریک و وهمآلود را خلق میکند که در ذهن خواننده حک میشود. این رمان به زبانهای مختلف ترجمه شده و مورد استقبال منتقدان و خوانندگان در سراسر جهان قرار گرفته است…
قسمتی از متن کتاب ساعت شوم:
آنجل در تاریکی مطلق غرق شده بود. گویی در اعماق اقیانوسی بیکران فرو رفته بود و هیچ امیدی به بازگشت به سطح نداشت. نفسش به سختی بالا میآمد و قلبش با شدت میتپید. ترس تمام وجودش را فرا گرفته بود. ترسی فلجکننده که او را از هر حرکتی باز میداشت. ناگهان، نوری ضعیف در دوردست ظاهر شد. آنجل با تمام توان به سوی آن نور خزید. نور به تدریج قویتر میشد و آنجل میتوانست سایههای مبهمی را تشخیص دهد. بالاخره به نور رسید…
در مقابل او، دهانه غاری قرار داشت. آنجل با تمام قوا به داخل غار خزید. درون غار، تاریک و خنک بود. آنجل به جستجوی پناهگاهی امن پرداخت. ناگهان، صدایی شنید. صدایی که از عمق تاریکی غار میآمد. صدایی که میگفت: “به اینجا خوش آمدی، آنجل. ” آنجل وحشتزده فریاد زد و از هوش رفت…
- پیشنهاد میشود قبل از اقدام به خرید در سایت عضو شوید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- فایل خریداری شده در حساب کاربری شما در بخش دانلودها نیز قابل دریافت است.
- همچنین لینک دانلود را به ایمیل شما ارسال میکنیم به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.