کتاب سکوت بره ها نوشته توماس هریس داستانی هیجانانگیز و پرفروش درباره یک قاتل زنجیرهای به نام “بوفالو بیل” و زنی جوان به نام “کلاریس استارلینگ” است که برای دستگیری او تلاش میکند. کلاریس که دانشجوی رشته روانشناسی است، به عنوان کارآموز در آکادمی افبیآی مشغول به کار میشود. او از سوی جک کراوفورد، مامور ارشد افبیآی، ماموریت مییابد تا با دکتر هانیبال لکتر، روانپزشک آدمخوار و باهوشی که در تیمارستان روانی نگهداری میشود، مصاحبه کند…
کتاب سکوت بره ها نوشته توماس هریس
رمان “سکوت برهها” به دلیل داستان هیجانانگیز، شخصیتهای پیچیده و نثر قوی مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. این رمان همچنین به خاطر به تصویر کشیدن خشونت و وحشت مورد انتقاد برخی قرار گرفته است. با وجود این، “سکوت برهها” یکی از پرفروشترین و محبوبترین رمانهای تاریخ است و به عنوان یکی از کلاسیکهای ادبیات جنایی شناخته میشود. این رمان اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی متعددی نیز داشته است که از جمله آنها میتوان به فیلم برنده جایزه اسکار “سکوت برهها” (۱۹۹۱) اشاره کرد…
قسمتی از متن کتاب سکوت بره ها:
کلاریس که به دنبال بوفالو بیل در زیرزمین تاریکی میگردد، ناگهان صدای نالهای را میشنود. او به دنبال صدا میرود و به اتاقی میرسد که در آن کاترین مارتین، یکی از قربانیان بوفالو بیل، در قفسی زندانی شده است. بوفالو بیل که کلاه لبهدار بر سر گذاشته و ماسکی بر صورت دارد، با دیدن کلاریس به او حمله میکند. کلاریس که وحشتزده شده، سعی میکند از خود دفاع کند، اما بوفالو بیل قویتر از او است…
در همین لحظه، ناگهان هانیبال لکتر که از سلول خود فرار کرده، از پشت به بوفالو بیل حمله میکند و با چاقویی که در دست دارد، او را زخمی میکند. کلاریس که از این اتفاق شوکه شده، فرصت را غنیمت شمرده و با شلیک گلوله بوفالو بیل را از پا درمیآورد. کاترین مارتین که از قفس نجات یافته، به کلاریس پناه میبرد و آنها با هم از آن مکان وحشتناک فرار میکنند…