کتاب بانو در آینه نوشته ویرجینیا وولف قرار است ما را با مجموعهای از داستانهای کوتاه آشنا کند که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد. این مجموعه شامل ۲۲ داستان کوتاه است که تعدادی از آنها در زمان حیات وولف به چاپ رسیده بودند و تعدادی ...
کتاب بانو در آینه نوشته ویرجینیا وولف قرار است ما را با مجموعهای از داستانهای کوتاه آشنا کند که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد. این مجموعه شامل ۲۲ داستان کوتاه است که تعدادی از آنها در زمان حیات وولف به چاپ رسیده بودند و تعدادی دیگر پس از مرگ او توسط همسرش لئونارد وولف منتشر شدند…
داستانهای این مجموعه تنوع زیادی در سبک و موضوع دارند. برخی از آنها رئالیستی هستند، مانند داستان “دوشس و جواهرفروش” که به زندگی زنی ثروتمند و تنها میپردازد. برخی دیگر از داستانها، مانند “لکهای روی دیوار” و “نورافکن”، به بررسی دنیای ذهنی شخصیتها میپردازند. و تعدادی از داستانها نیز، مانند “خانه اشباح” و “رویای درخت بید”، حالتی سورئال و وهمآلود دارند…
کتاب بانو در آینه نوشته ویرجینیا وولف
کتاب بانو در آینه به دلیل تنوع و ظرافت داستانهایش، مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفته است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین مجموعههای داستان کوتاه قرن بیستم شناخته میشود و خوانندگان زیادی در سراسر جهان دارد. داستانهای این مجموعه، تنوع زیادی در سبک و موضوع دارند. از رئالیسم تا سورئالیسم، از روایتهای اول شخص تا سوم شخص، و از داستانهای کوتاه و ساده تا داستانهای بلند و پیچیده، در این مجموعه میتوان یافت…
موضوعات اصلی این مجموعه شامل زن بودن، مرگ، عشق، و گذر زمان است. وولف در این داستانها به بررسی چالشهای زن بودن در جامعه مردسالار میپردازد. او همچنین به موضوع مرگ و گذر زمان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این موضوعات میتوانند بر زندگی انسانها تاثیر بگذارند…
قسمتی از متن کتاب بانو در آینه:
زن جوان در اتاقی خالی ایستاده بود. نور ضعیف صبح از پنجرهها به داخل میتابید و لکهای قهوهای روی دیوار را روشن میکرد. زن به لکه خیره شد. گویی تمام دنیا در آن لکه خلاصه شده بود. ناگهان، صدایی از بیرون شنید. صدای گاری بود که در خیابان سنگفرش میگذشت. زن از جا پرید و به پنجره نزدیک شد. گاری از مقابل پنجره عبور کرد و زن مردی را دید که روی گاری نشسته بود. مرد به او نگاه کرد و لبخند زد.
زن لبخند مرد را تلافی کرد. گویی آن لبخند، او را از تنهایی و انزوا نجات داده بود. زن از پنجره دور شد و به لکه روی دیوار نگاه کرد. لکه دیگر قهوهای به نظر نمیرسید. گویی رنگ آن به طلایی تغییر پیدا کرده بود. زن به یاد لبخند مرد افتاد. لبخندی که به او امید داده بود. زن به آینده فکر کرد. به آیندهای که دیگر خالی و پوچ به نظر نمیرسید. زن به لکه روی دیوار نگاه کرد و لبخند زد. گویی لکه به او یادآوری میکرد که زندگی همیشه پر از امید است…
- پیشنهاد میشود قبل از اقدام به خرید در سایت عضو شوید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- فایل خریداری شده در حساب کاربری شما در بخش دانلودها نیز قابل دریافت است.
- همچنین لینک دانلود را به ایمیل شما ارسال میکنیم به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.