کتاب زنده ایم یا زندگی میکنیم نوشته مسعود لعلی مجموعهای از ۱۱۳ داستان کوتاه و آموزنده است که به خواننده کمک میکند تا درک عمیقتری از زندگی و معنای آن پیدا کند. مسعود لعلی، نویسنده این کتاب، در این داستانها به موضوعات مختلفی از جمله معنای زندگی، خوشبختی، موفقیت، روابط، مرگ و معنویت میپردازد...
کتاب زنده ایم یا زندگی میکنیم نوشته مسعود لعلی مجموعهای از ۱۱۳ داستان کوتاه و آموزنده است که به خواننده کمک میکند تا درک عمیقتری از زندگی و معنای آن پیدا کند. مسعود لعلی، نویسنده این کتاب، در این داستانها به موضوعات مختلفی از جمله معنای زندگی، خوشبختی، موفقیت، روابط، مرگ و معنویت میپردازد. لحن کتاب صمیمی و دلنشین است و داستانها به گونهای نوشته شدهاند که خواننده را به تفکر و تأمل وا میدارند. “زندهایم یا زندگی میکنیم؟ ” کتابی است که میتواند به شما در بهبود زندگیتان کمک کند…
کتاب زنده ایم یا زندگی میکنیم نوشته مسعود لعلی
کتاب “زندهایم یا زندگی میکنیم؟ ” نوشته مسعود لعلی، مجموعهای از داستانهای کوتاه و آموزنده است که به خواننده کمک میکند تا درک عمیقتری از زندگی و معنای آن پیدا کند. این کتاب در واقع یک سفر اکتشافی است که خواننده را به سفری در اعماق وجود خود میبرد. داستانها با ظرافت و دقت نوشته شدهاند و هر کدام دریچهای جدید به سوی معنای زندگی میگشایند. مسعود لعلی در این کتاب به جای ارائه پاسخهای قطعی، سوالات مهمی را مطرح میکند که خواننده را به تفکر و تأمل وادار میکند…
قسمتی از متن کتاب زنده ایم یا زندگی میکنیم:
داستان “پروانه”
روزی روزگاری، پروانهای زیبا در باغی پر از گل زندگی میکرد. پروانه هر روز از گلها شهد مینوشید و در میان آنها میچرخید و از زیبایی باغ لذت میبرد. یک روز، پروانه در حال پرواز بود که ناگهان به تار عنکبوتی چسبید. پروانه هر چه تقلا کرد، بیشتر در تار عنکبوت گرفتار شد. پروانه که از ترس میلرزید، به گریه افتاد و گفت: “خدایا، کمکم کن! من نمیخواهم بمیرم! ”
ناگهان، صدایی مهربان به گوش پروانه رسید. صدا گفت: “نترس، من به تو کمک میکنم. ” پروانه به اطراف نگاه کرد، اما کسی را ندید.
صدا دوباره گفت: “من اینجام، در قلبت. ” پروانه با تعجب پرسید: “تو کی هستی؟ ”
صدا گفت: “من صدای درونت هستم. صدای خرد تو. ” پروانه گفت: “چطور میتوانی به من کمک کنی؟ ”
صدای درون گفت: “فقط کافی است به من گوش کنی. ”
پروانه گفت: “هر چه بگویی انجام میدهم. ”
صدای درون گفت: “ابتدا باید آرام باشی. ترس فقط اوضاع را بدتر میکند. ”
پروانه نفس عمیقی کشید و سعی کرد آرام شود.
صدای درون گفت: “حالا به تار عنکبوت با دقت نگاه کن. آیا راهی برای فرار میبینی؟ ”
پروانه با دقت به تار عنکبوت نگاه کرد و ناگهان راهی را پیدا کرد. او با تمام قدرتش بالهایش را به هم زد و تار عنکبوت را پاره کرد. پروانه آزاد شده بود! پروانه از خوشحالی بال میزد و خدا را شکر میکرد. او از آن روز به بعد به صدای درون خود گوش میداد و با شجاعت و ایمان در زندگی قدم برمیداشت…
- پیشنهاد میشود قبل از اقدام به خرید در سایت عضو شوید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- فایل خریداری شده در حساب کاربری شما در بخش دانلودها نیز قابل دریافت است.
- همچنین لینک دانلود را به ایمیل شما ارسال میکنیم به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.